10 جولای 2020 / ساعت: 14:46
در ابتدا حجت الاسلام الیاس عارفی دبیر علمی گروه فقه تربیتی مؤسسه فتوح اندیشه، بر ضرورت و اهمیت توجه به تحقیقات متعدد در زمینه سبک زندگی اسلامی تأکید نموده و مقدمه ارائه استاد معظم را فراهم نمودند.
سپس حجت الاسلام و المسسلمین دکتر مهدی هادی بیان کردند: «زندگی فاصله تولد تا مرگ و اتفاقاتی است که در این دوره میافتد. در این دوران زندگی سؤالاتی بنیادین برای انسان ایجاد میشود. پاسخی که به مجموعه پاسخهایی که به سؤالات مرتبط با زندگی داده میشود معنای زندگی گفته میشود و به لحاظ رویکردی که دارد یک پسوند پیدا میکند: مثلا معنای فلسفی زندگی، معنای اخلاقی زندگی. ما درباره معنای اسلامی زندگی بحث میکنیم. مجموعه رفتارهای نسبتا ثابت به موضوعات زندگی «سبک زندگی» محسوب میشود. «معنای زندگی»، پایه اساسی و مهم برای شکلگیری به سبک زندگی است. وقتی معنای زندگی را دریافت میکنیم آنموقع برای خودمان سبک زندگی بر مبنای آن در نظر میگیریم. اگر بخواهیم سبک زندگی اسلامی داشته باشیم باید معنای زندگی ما همان معنایی باشد که اسلام توصیف کرده است.»
ایشان در مورد رابطه میان معنا و سبک زندگی بیان نمودند: «معنا زیربنای سبک زندگی است اما یک ارتباط متقابل میان معنای زندگی و سبک زندگی ما وجود دارد. به این نحو که در چراهای زندگی خودمان معنایی را به دست میآوریم و متناسب با آن سبک زندگیای را انتخاب میکنیم. از سوی دیگر کنشها و واکنشها درطول زندگی و در ارتباط با دیگران در معنا و سبک زندگی ما تأثیر میگذارد.»
استاد حوزه و دانشگاه در ادامه با طرح چند سؤال به تشریح مسائل تربیتی پرداختند و گفتند: «آیا معنای زندگی و سبک زندگی از همان بدو تولد و کودکی شکل میگیرد؟ پاسخ مثبت است. زیرا از همان ابتدا معانی و مفاهیمی را در ذهن خود حفظ میکنیم و پس از مدتی از این تصورات مفاهیمی انتزاع میکنیم و این مفاهیم را در سایر موارد و موضوعات نیز تعمیم میدهیم. آیا این مفاهیم به صورت هوشیار در ذهن ما میماند یا ناهوشیار؟ بسیاری از مفاهیم و معانی به صورت ناهوشیار در ذهن ما شکل میگیرد. به عنوان مثال وقتی از کسی میپرسیم که نسبت به دیگران چگونه رفتار میکنی؟ او فکر میکند و پاسخ میدهد که سعی میکنم مهربانانه و با گذشت با دیگران رفتار کنم؛ اما عملاً این نحوه رفتار را با دیگران ندارد و ناآگاهانه چنین رفتاری در عمل پیشه میسازد. در این هنگام باید چه کرد؟ باید مرتباً زمینهای فراهم کنیم که فرد نسبت به سبک زندگی خودش آگاهی داشته باشد و آگاهانه رفتار کند. احساسات خود را نیز بر طبق این معنا کنترل کند. اگر معنای زندگی ثابت و محکم و آگاهانه باشد، در صورتی که محیط و برخورد اطرافمان با ما درست نباشد، احساس حقارت میکنیم. برای اینکه یک معنای صحیح در ذهن کودکانمان شکل گیرد باید چه کنیم؟ همه انسانها زمینه حب ایمان و اکراه فسق و گناه دارند. پس زمینه آماده است و باید تلاش کنیم که فرد فطرت خود را واضحتر بشناسد و بر طبق آن عمل کند.»
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی هادی به ثبات شکلگیری معنای زندگی در کودکی اشاره نمودند و بیان کردند: «اگر چیزی را در کودکی یاد بگیریم ماندگاری زیادتری دارد و بر طبق روایات مانند نگاشتن بر روی سنگ است، این نسبت به شکلگیری معنای زندگی نیز صدق میکند. مثلاً در کودکی این معنا و باور را در ذهن کودک ایجاد کنیم که خداوند در همه جا حاضر و ناظر است و وقتی این باور ایجاد شد، این باعث میشود که حضور مردم در رفتار او هیچ تاثیری نداشته باشد. اما اگر در ذهن او جلب رضایت مردم القا شده باشد، باعث می شود که در طول زندگی تلاش کند زندگی خود را بر این محور بسازد.»
در ادامه به مخالفتها و دیدگاههای مخالف پرداختند و اظهار داشتند: «اکنون در دنیا گروهی تلاش میکنند که ثابت کنند زندگی بیمعنا است. زندگی معنا ندارد. یکی از سؤالهای بسیار مهم در زندگی آن است که از کجا آمدهام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به کجا میروم آخر؟ زیباترین پاسخ را اسلام داده است: إنا لله و إنا ألیه راجعون و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. اشکالاتی که مثلا به معاد وارد میشود باعث ابهام میشود و ابهام موجب اضطراب میشود و اضطراب حالتی است که انسان را به تکاپو میاندزد برای رفع آن. برخی از این ابهامات و اضطرابها منطقی است و برخی منطقی نیست. اضطراباتی که از طریق منطقی رفع نمیشود موجب ایجاد وسواس و تردیدی در سرتاسر زندگی میشود. انسانهایی که دچار پوچی میشوند چارهای ندارند که از آن ابهام و اضطراب فرار کنند و از اینرو باعث میشود که خود را در اتفاقات زندگی غرق کنند تا این اضطرابات حل شود. برخی نیز تلاش کردهاند که به زندگی معنا دهند. آن مکتبی موفق است که میتواند منسجمترین معنا را به صورت معقول و منطقی به ما بدهد. ما ادعا داریم که قویترین مکتبی که میتواند به زندگی معنا دهد اسلام است و تلاش میکنیم که سبک زندگی خودمان را نیز اسلامی کنیم و کودکانمان را نیز چنین تربیت کنیم. به عنوان مثال در اسلام هیچوقت حق کسی ضایع نمیشود. زیرا وقتی ایمان به معاد و عدالت خداوند داریم، هر جا هم به ما ظلم شود، علم داریم که باز هم خداوند آن را جبران میکند و فردای قیامت به حقمان میرسیم و این باعث میشود که اگر در دنیا هم حقمان ضایع شود، مضطرب و افسرده نشویم. در روانشناسی این عقیده وجود دارد که اگر معنای زندگی برای فرد روشن نشود باعث اختلال در سلامت روان میشود و اگر به زندگیشان معنا دهیم این اختلال رفع میشود.»
در پایان، نشست فقه تربیتی با بیان سؤالات حاضران در جلسه و پاسخ های استاد ادامه یافت که پاره ای از سؤالات و پاسخ ها به صورت خلاصه ذکر می گردد:
سؤال: ارتباط بین معنا و سبک زندگی چیست و آیا از طریق معنا در یک خانواده میتوانیم همه فرزندان را به سبک زندگی واحدی مدیریت و تربیت کنیم؟ نقش وراثت و نقش اکتساب در شکل گیری شخصیت چیست؟
معنا، پایه و ریشه است و سبک زندگی ریشه و شاخ و برگ است و ایندو دو طرفه روی هم اثر دارند.گاهی انسانها در سبک زندگی به یک معنای واحد می رسند. یکی از نشانههای اوج سلامت و کمال روان، یکپارچگی شخصیت است. یعنی مثلا اگر ما فردی دیندار هستیم باید در همه محیطها کنش ثابت و یکپارچه داشته باشیم. ممکن است در یک خانواده چند کودک معانی مختلفی داشته باشند. مثلث وراثت، اکتسابهای محیطی و اراده، برآیند آن میشود تربیت. نتیجه این سه، در بزرگسالی اثراتی را به دنبال دارد. مثلا یک انسان بلغمی نمیتواند در آینده مدیر شود. بنابراین وراثت در شخصیت فرد مؤثر است و لذا برخی تلاش میکنند که قبل از ولادت فرزند نیز مراعات کنند تا فرزندشان به یک شکل خاص تربیت شود. بچهها در یک خانواده یک معنای مشترک دریافت نمیکنند. زیرا نحوه نگرش والدین در تربیت فرزندان و دیدگاههای آنها به معنای زندگی نیز متفاوت است. از طرف دیگر به اختلاف در اتفاقات، نحوه دریافتها به لحاظ سن فرزندان متفاوت است. معلمان نیز متفاوتاند.
سؤال: سبک زندگی واژهای برآمده از مدرنیته است؛ اما شما سبک زندگی را یک قدم عقبتر آوردهاید و آن را به مبانی آن تعریف میکنید، دلیل آن چیست؟
کسی که چنین ادعایی کرده یا منظورش آن است که عبارت سبک زندگی واژهای متأخر است و یا اینکه دروغ میگفته است. اما اگر اصل و حقیقت سبک زندگی منظور باشد، نمیپذیریم که برآمده از مدرنیته باشد؛ بلکه در اسلام از آن با واژه سیره و سنت توصیف میشده است و ابواب مختلف فقهی و آدابی در موضوعات زندگی وجود داشته است.
سؤال: اگر در نوجوانی اختلال شخصیت داشت میتوانیم آنرا درست کنیم و به آن معنا دهیم، یا اینکه کار از کار گذشته است؟
در افرادی که به عنوان اندیشمندان تربیت هستند برخی اعتقاد دارند که تربیت امری کاملا مربوط به دوران بچگی است و در بزرگسالی محقق نمیشود. اما از روایات به دست میآید که میتوان در نوجوان و جوانی هم تأثیر گذاشت و فرد را تغییر داد. روانشناسان نیز در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که سنین ۱۸ تا ۲۵ سالگی بیشترین میزان تغییر ایجاد میشود.
سؤال: چرا با وجود اینکه افراد در ظاهر پایبندی خود را به اموری ابراز میکنند اما در عمل تعهدی نسبت به آن ندارند؟
برخی انسانها گاهی خوب صحبت میکنند؛ اما در عمل به آن پایبند نیستند. علتش آن است که ما آنچیزی را که مسلط برماست با آنچه که در مقابل دیگران میگوییم متفاوت است. یک واژه وجود دارد به نام مطلوبنمایی یا وانمود اجتماعی به این معنا که فرد تلاش میکند کارهایی انجام دهد یا چیزهایی بگوید که دیگران به او گیر ندهند و او را فرد خوبی بدانند. از اینرو در تستهای شخصیت به سراغ تستهایی میروند که ملکات واقعی شخص را نشان میدهد.
سؤال: آیا با تقلید محوری میشود افراد را درست کرد؟
تقلیدی که ما در فقه به آن مقید هستیم نوعی اجتهاد است. شما موظف هستید خودتان در اصول دین تحقیق کنید. فقه ما را مجبور میکند به تلاش بدون تقلید در حقایق و بعد همان فقه ما را مجبور میکند که باید سؤال کنی و به علم کسی و اعلمیت او علم پیدا کنی و سپس از او تقلید کنی.
سؤال: مرز میان معنای زندگی در تقریر اسلامی و تقریر اومانیسم چیست و چرا معنای زندگی اسلامی موجب اضطراب نمیشود، اما مادیگرایی و اصالت نفع و لذت موجب افسردگی میشود؟
ما باید چهارچوبهای اسلامی یک زندگی را در موضوعات مختلف مشخص کنیم و ببینیم اسلام در مورد آن چه میفرماید. چهارچوبها در اسلام در رساله توضیح المسائل آمده است. این چهارچوبها همان مرز معنی زندگی اسلامی هستند. نتیجه معنای زندگی غربی و امانیسم آن میشود که در غرب بیشترین آمار خودکشی را میبینیم و آمریکا در رتبه اول است. زیرا معنای زندگی یا این است که یا خوب پول در بیاوری یا خوب پول خرج کنی. وقتی به آندو نرسند خودکشی صورت میگیرد چون زندگی آنها هیچ معنایی ندارد.
دیدگاهی ثبت نشده است.
نظر کاربران