8 ژانویه 2020 / ساعت: 09:13
ایشان در تبیین این مسأله به مقایسه انقلاب اسلامی در ایران و در مصر پرداخت و افزود: انقلاب اسلامی در مصر توسط جریان ریشهدار اخوان المسلمین صورت گرفت که بعد از چند دهه مبارزه در مصر به قدرت رسید. اما چون اخوان المسلمین، سقف خواسته هایش را در چارچوب ملی و صرف رفتن مبارک، طراحی کرده بود، وقتی به حکومت رسید سطح روابط دیپلماتیکشان با کشورهای مختلف منطقه و جهان ـ همانند روابط دولت مبارک ـ با زاویه اندک، از جنس تغییرات یک دولت در یک نظام سیاسی بود. اما انقلاب اسلامی ایران سقف شعارهایش صرفاً رفتن شاه نبود و برنامهاش، صرفاً تغییر یک دولت و یک حکومت نبود. انقلاب اسلامی، شعارهایش را در مقیاس جهانی تنظیم کرد. شعار نه شرقی و نه غربی را مطرح و مبارزه با مستکبران عالم و استیفای حقوق مستضعفان عالم را غایت خود قرار داد. چون شعارهای خودش را جهانی مطرح کرد دو امتیاز بدست آورد: ۱٫ متحدانش هم در مقیاس جهانی شکل گرفت. ۲٫ دشمنانش هم در مقیاس جهانی آرایش گرفتند.
استاد دانشگاه باقرالعلوم در ادامه به تحلیل پیامدهای انقلاب اسلامی در منطقه پرداخت و اظهار کرد؛ آمریکا در قرنهای اخیر مدعی پرچمداری لیبرال دموکراسی در کل جهان بوده و میگوید با مهندسی او لیبرال دموکراسی در جهان مدیریت میشود. اما آمریکا همیشه از یک مساله رنج می برد و آن اینکه؛ تمامی هم پیمانانش در قلبِ تحولات کره زمین ـ یعنی غرب آسیا و شمال آفریقا ـ دیکتاتور و غیردموکراتیک بودند. لذا آمریکا بیست سال قبل، طرح و پروژهای به نام خاورمیانه جدید تنظیم کرد که در این پروژه، تحولاتی مهندسی شده در منطقه صورت بگیرد تا دیکتاتورها، جای خودشان را به افرادی بدهند که به ظاهر از مجرای دموکراسی انتخاب شده باشند، ولی در حقیقت، آدم و نیروی آمریکا باشند. این پروژه را اولین بار در عراق آغاز کردند. آنها با ادعای واهی وجود سلاحهای شیمیایی و هسته ای به عراق حمله کرده و صدام را حذف کردند. در طول هشت سال حضورشان، حدود یک میلیون و صد هزار کشته از جامعه عراق گرفتند تا از مجرای دموکراسی، آدم خودشان را در عراق سر کار بیاورند. اما روزی که آمریکا بنا بود، عراق را ترک کند، نخست وزیری در آنجا سر کار آمد که مقلّد مقام معظم رهبری (حفظهالله) بود. نخست وزیر بعدی عراق هم، مقلد مقام معظم رهبری بود و نخست وزیر سوم عراق، اگر چه مقلد رهبری نبود؛ اما نمیتوانست با سیاست های ایران، همراهی نکند.
رئیس موسسه فتوح اندیشه، ناامنیهای ماههای اخیر در عراق را اینگونه تحلیل کرد و گفت: جنسِ ناامنیهائی که اخیرا در عراق صورت گرفت را از جنس ناامنیهائی است که توسط سرویسهای بیگانه با هزینههای هنگفتی هر از چند وقت در ایران اتفاق می افتد، هست. عراق در مرحله زایمان تاریخی قرار داشته و باید درد این زایمان را تحمل کند. آنها دارند تجربه ایستادگی در برابر مستکبرین را کسب میکنند و مشق استقلال مینویسند. طبیعی هست در جاهائی اشتباه کنند کما اینکه ما در زمانی که زیادی انقلابی بودیم از دل انتخاب ملت شخصی مثل بنی صدر در آمد. این سیر را باید طی میکردیم تا اینکه الان به اوج بصیرت رسیدهایم. اتفاقا این اغتشاشات در مناطق شیعهنشین صورت میگیرد نه مناطق سنینشین. چون مناطق سنینشین در این سالهائی که تحت سیطره داعش بودند به بصیرتی رسیدهاند که به اغتشاشگران نباید میدان داد. اما مناطق شیعهنشین نیاز به کسب تجربه دارند. خساراتی برای عراق در پی دارد ولی در نهایت به نفع آنها، تمام خواهد شد.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم به بیان نقش آمریکا در دیگر کشورهای منطقه پرداخت و گفت: آمریکا در مصر هم خواست تحولاتی صورت بدهد. مبارک با اینکه آدم خودشان بود ولی دیکتاتور را برداشت تا از طریق دموکراسی آدم خودشان را سر کار بیاورند اما در نهایت مُرسی، رئیس جمهور شد که آدم آمریکا نبود و مجدداً مجبور شد با همکاری عربستان کودتا کرده و سیسی که یک نظامی است، سر کار بیاورند. در یمن علی عبدالله صالح را بردند و منصور هادی را می خواهند به زور سر کار بیاورند. در عربستان که متحد استراتژیک آمریکا و گاو شیرده آنها است هم، وضعیت دموکراسی بدتر از همه جا است. آمریکا اگر بخواهد بر محور مفهومی دموکراسی به معنای واقعی کلمه، مناسبات خودش را تنظیم کند، افرادی در این کشورها سرکار می آیند که آب آنها به جای اینکه در آسیاب آمریکا بریزد در آسیابِ ایران و شرکای منطقهای او میریزد و از این حیث؛ دچار پارادوکس شدهاند.
دکتر رهدار در ادامه به تبیین استراتژی مقاومت در منطقه پرداخت و گفتند؛ یک سری انقلابهایی وجود دارد که علی رقم اینکه از بین هم رفتهاند ولی چون، الهام بخش و منشا انقلابهای دیگر شده بودند از آنها به انقلاب کبیر یاد میشود مانند انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه. بسیاری از تحلیلگران بر این باور بودند که انقلاب اسلامی ایران در تحولات منطقهای دارد به انقلاب کبیر اسلامی ایران، تبدیل میشود. یعنی آن گفتمان مقاومت که زادهی انقلاب اسلامی ایران بود، دارد به گفتمان جریانها و نهضتهائی در بیرون این مرز و بوم، تبدیل میشود.
رئیس مؤسسه فتوح در تبیین صدور این گفتمان به خارج از مرز و بوم ایران به بیان خاطرهای از سفر به غرب آفریقا، پرداخت و گفتند؛ من اوایل تابستان امسال سفری به غرب آفریقا داشتم. زمانی که ایران پهپاد آمریکائی را زد در کشور غنا بودم. دو روز بعد از اینکه پهپاد را زدیم دیداری با رهبر مسلمانان غنا داشتم. غنا کشور اسلامی نیست، چند درصد مسلمان دارد. با رهبر مسلمانان غنا دیداری داشتم. خدمت ایشان که رسیدم گفت؛ آقای رهدار من به محض اینکه خبر زدن پهپاد آمریکایی توسط ایران را احراز کردم، دستور دادم که در تمام مراکز اسلامی وابسته به مجموعهی من در سراسر غنا، شیرینی پخش کنند و بگویند شیرینی را بابت این میدهیم که ایران پهپاد آمریکائی را زده است. سپس گفت: ما که چنین قدرتی نداریم شما که میتوانید آمریکا را بزنید.. بزنید. به نیابت از ما هم بزنید. ما قرنها مستعمره بودیم و هنوز هم مستعمره هستیم. از دست ما کاری بر نمیآید اما اینجا غیر مسلمانان به دلیل اینکه برده بوده و هستند، معنی استعمار را خوب درک می کنند، از شعار ایران و از گفتمان مقاومت در برابر استکبار حمایت میکند. زور ما همین اندازه است که اینجا شیرینی پخش بکنیم از ما انتظار نداشته باشید که به خیابان بیاییم و اسلحه دست بگیریم که اسلحه هم نداریم. همین مقدار از دست ما بر میآید که ما خوشحالی کنیم که شما دارید مقابل آمریکا میایستید و انتقام همه مظلومان را از آمریکا میگیرید.
دکتر رهدار سپس به وضعیت گفتمان مقاومت در منطقه پرداخت و افزودند؛ شما در چند روز اخیر اغتشاشاتی که در لبنان صورت گرفته را دیدید. در نهایت علی رقم هزینه های هنگفت آمریکا و عربستان، نامزد حزب الله لبنان رأی آورد. در سوریه با صرف هزینه های بسیار زیاد از نظر جغرافیایی، پایگاه کوچکی در بیابان شرق فرات با حدود دویست یا سیصد تفنگدار آمریکایی در اختیار دارند و بقیه مناطق دستشان نیست. چقدر در بوق و کرنا کردند که اسد باید برود اما آخرش استراتژی ایران که اسد باید بماند، محقق شد.
وی در پاسخ به سوال درباره نحوه حضور ایران در سوریه گفتند؛ ما در سوریه هزینه مالی نکردیم. در سوریه فرماندهی کردیم. هفت قرارداد اقتصادی که ما در وضعیت پسا داعش در سوریه با سوریها امضا کردیم، اولین قرار دادش بیش از ده برابر کل هزینهای است که آن هفت سال در سوریه صرف کردیم. در همین وضعیت تحریمی که الان داریم. ما نیاز به قدرت داریم آمریکا برای کسب قدرت از آن سوی دنیا تا کنار گوش ما آمده؛ چرا ما نباید برای کسب قدرت تلاش کنیم؟ کدام عقل سالم می گوید که ما نیاز به قدرت نداریم؟
دکتر احمد رهدار با یک مثال بحث خود را ادامه دادند و گفتند؛ مملکت داری مثل زندگی است. شما محال است همه آنچه در جیب شما می آید را در منزل خرج کنید. احتمالا زیاد برای شما پیش آمده که زن و فرزند شما از شما تقاضای خرید چیزی کرده باشند و شما گفته باشید این ماه که نمیشود، چند ماه دیگر صبر کنید. توی همین ماهی که برای بچهتان، چیزی نمیخرید، عروسی پسر همکارتان است. شما را دعوت میکند. آنجا که می روید کادو میخرید و میبرید. بچه ممکن است با عقل بچهگانهاش به شما اعتراض کند که بابا برای من نمیخرید، برای بقیه پول دارید که کادو بخرید. بچه اگر یک ذره عقل داشت میفهمید که شما اگر کادو دارید برای بچه همکارتان می برید، اتفاقاً برای بچه خودت دارید، سرمایهگذاری میکنید. دو روز دیگر نوبت این بچه میشود و میخواهد ازدواج کند. مملکت داری مثل همان زندگی است، یک جاهائی دارید هزینه میکنید که بعد برگردد.
استاد رهدار سپس به آوردههائی که برای ایران از سوریه بعد از داعش برای خود داشته و گفتند: ما تا قبل از داعش با سوریه صنمی نداشتیم. ما کشور اسلامی بودیم و سوریه کشوری لائیک ضد اسلامگرا. ما از اول انقلاب تا قبل از داعش با سیاست خارجی سوریه آن هم با شخص حافظ اسد و شخص بشار اسد، تعامل داشتیم. مطلقاً پایین تر از شخص رییس جمهور، سوریه نه با بدنه دولت و نه با بدنه مردم؛ هیچ گونه تعاملی نداشتیم. نمیتوانستیم به سوریه ورود پیدا کنیم. آنجا حزب بعث سر کار بود که دلمان از آنها خون بود. فقط در سیاست خارجی سوریه، چون ضد اسرائیل، صدام، عرب مرتجع، ضد آمریکا و غرب بودند با آنها تعامل داشتیم. فرصت مبارزه با داعش به ما اجازه داد که ما در بدنه حاکمیتی سوریه و در بدنه مردمی سوریه نفوذ کنیم و کردیم. الان در وضعیت تحریمی شش، هفت شرکت شکلاتی ما همین شیرین عسل ما بازار عراق و سوریه را دست گرفتهاند. الان ماست کل عراق را کالای ما گرفته است. نقشه منطقهای ما این است که الان آدم ما در سوریه سرکار است. شک نکنید دولت سوریه وامدار ما شده است و زیر و بم آنجا در اختیار ما است. الان سی و پنج مدرسه در سوریه، صفر تا صدش در اختیار ما است. یعنی از تدوین متون تا معلمش تا همه چیزش. شما دارید نسل آینده آنجا را تربیت میکنید. شما به این فکر کنید که چرا تاوان مقاومت در منطقه را فقط ما باید بپردازیم. ما داریم آدمهائی آنجا تربیت میکنیم که خودشان تاوانش را بپردازند. اگر روزی روی حزب الله سرمایهگذاری کردیم، حزبالله بزرگ شد و بالا آمد. حالا حزب الله صریح میگوید به کمک اقتصادی شما نیاز نداریم به اسلحه شما نیاز نداریم به هیچ چیز شما نیاز نداریم. البته شما لطف دارید و تعامل شما با ما حداکثری است اما ما الان دیگر بزرگ شدیم، جوانهای خودمان را تربیت کردیم. از شما فکر گرفتیم، اسلحه خودمان را داریم، بدنه اقتصادی خودمان را در کل آفریقا و آمریکای لاتین داریم. تأمین مالی از آنجا صورت میگیرد. بسیاری از پروژههای فرهنگی ایران در آفریقا و آمریکای لاتین پولش را تاجرهای حزب الله لبنان میپردازند. چون یک مدتی آنجا سرمایه گذاری کردیم، نسلی را آنجا تربیت کردیم، همان نسل الان دارد بار را میکشد. بنا نیست بار همیشه روی دوش ما باشد. داریم تربیت میکنیم. یک آدمهائی که شریک ما هستند. توی عراق داریم آدم تربیت میکنیم. همینها تحریمها را برای ما دور میزنند و آدم ما در آن کشورها میشوند.
استاد رهدار در ادامه سخنانش به بیان طرح توسعه سواحل چابهار پرداختند و گفتند: در منطقه جنوب ایران سالها دبی و دوحه، محور فعالیتهای تجاری و اقتصادی بودند. تا اینکه بندر تجاری چابهار ایران به پشتوانه هند و بندر گواتر پاکستان به پشتوانه چین در حال شکلگیری است. کمترین پیامد این دو بندر این است که محور مناسبات تجاری از دبی و دوحه به این دو بندر شیفت پیدا میکنند. همین الان که هنوز اتفاق خاصی نیفتاده، دو سال است که دیگر سرمایهگذاران خارجی در دبی و دوحه یا سرمایهگذاری نمیکنند و یا کوتاه مدت سرمایهگذاری میکنند. الان سرمایههایشان را به مسقط بردهاند. قطعا امارات و قطر و آمریکا کارشکنی خواهند کرد که کار بندر چابهار و گواتر نگیرد. اگر این دو بندر، راه بیفتد، تحولات فراوانی در منطقه صورت میگیرد. علاوه بر بعد اقتصادی دو بندر، به امنیت منطقه کمک میکند. یعنی وقتی پای سرمایهگذارانِ خارجی اینجا باز شود، کشورهای مختلف دنیا برای اینکه امنیت این دو بندر را تأمین کنند، شریک ما در تامین امنیت منطقه خواهند شد. مانور نظامی که ایران در دریای هند به صورت مشترک با روسیه و چین برگزار کرد کار فوق العاده ای بود. همه تحلیلگران اینگونه تحلیل کردند که ایران که اجازه داده روسیه و چین با تجهیزات نظامیشان در نزدیک آبهای منطقهای او بیایند به قدرت پدافند دریایاش مطمئن بوده و مطمئن بودند که هیچ خطری آنها را تهدید نمیکند و این دشمنان ایران را خیلی عصبانی کرده است.
دکتر رهدار در پایان سخنانشان، افزودند؛ به رغم همه کارشکنیهای خارجی و بی تدبیریهای داخلی انقلاب اسلامی ما در کلان قضیه، خوب دارد پیش میرود و امیدبخش است. شما معلمان باید سطح تحلیلی دانش آموزان را در مقیاس راهبردی کلان نظام در منطقه تربیت کنید تا تحت تاثیر تبلیغات دشمن که نیمه خالی لیوان را نشان میدهند، نشوند. این نیمه خالی را همه کشورها دارند. شک نکنید انقلاب اسلامی تا زمانی که انقلاب اسلامی است، درگیریهائی در مقیاس جهانی دارد و نسبت به قبل از نظر کمی و کیفی بیشتر میشود. ولی این نباید شما را بترساند. به همان میزان که آنها بیشتر سرمایهگذاری میکنند قدرت ما هم بیشتر میشود. مانند یک رزمیکار که در جلسه اول یک لگد که بخورد تا یک هفته درد میکشد ولی بعد از مدتی دیگر دهها لگد هم بخورد احساس درد نمیکند، ما بعد از انقلاب اینقدر از استکبار لگد خوردیم که به این راحتی دردمان نمیآید. استکبار مجبور است برای اینکه لگدشان ما را به درد بیاورد هزینههای فوقالعادهای بکنند. مثلا در همین اغتشاش اخیر در ایران، شانزده سرویس امنیتی بیگانه فعال بودند. چهار سرویس از این سرویسها، سرویس مادر بودند که به ندرت به میدان میآیند؛ مثل سرویس امنیتی آمان اسرائیل که موساد و ارتش اسرائیل را به وجود آورد و سرویس امنیتی روچیل که سرویس امنیتی سیای آمریکا و ام.آی.سیکس انگلیس را پایه گذاری کرده بود. هماهنگی شانزده سرویس امنیتی که هر کدام دنبال منافع خودش هستند، برای یک عملیات مشترک، آنقدر برای آنها هزینه دارد، آنقدر باید به هم باج بدهند تا اینکه به عملیات مشترکی برسند. شانزده سرویس امنیتی با بیست و چهار هزار ارتش سایبری به جنگ ایران آمدند که ده هزار از این ارتش، ارتش سازمان مجاهدین خلق مستقر در آلبانی بود که از قویترین ارتشهای سایبری جهان است. ما یک تهاجم گستردهای را از خودمان دفع کردیم و خودمان را برای تهاجمهای سنگینتر که برای دشمن به مراتب سخت تر میشود آماده کنیم.
دیدگاهی ثبت نشده است.
نظر کاربران