27 می 2020 / ساعت: 10:00
در ابتدا حجت الاسلام الیاس عارفی دبیر علمی گروه فقه اخلاق حکومتی مؤسسه فتوح اندیشه ضمن خوشامدگویی به میهمانان و پژوهشگران حاضر در جلسه، بر لزوم مرتبهبندی صفاتی همچون عدالت در مراتب بالای حاکمیتی؛ مقدمه ارائه استاد صانعی را فراهم نمودند.
سپس حجت الاسلام و المسلمین مجتبی صانعی کرمانی بعد از بیان دامنه گستره حجج که به وسعت دامنه اشراف احکام ربوبیت تشریعی بر افعال مکلفین است به بیان مراتب حکومت پرداختند: «الف) مرتبه انبیاء، ائمه و نواب خاص با ضمانت عصمت. ب) فقها بر حسب اتصال به وجود کتبی کتاب و سنت (بر اساس روایات روای سخنان معصوم و از جانب ایشان حاکم و حجت بر مردم هستند. وجود معنوی آنها بر اساس عدالت شکل میگیرد.) ج) مومنان عادل و هماهنگ با مراتب قبل در طول ولیفقیه فعالیت دارند و نظام کارگزاران سالک را شکل میدهند. د) عقل و عقلاء هماهنگ با گستره حجج»
در ادامه با اشاره به مراحل شش گانه حکومت اسلامی (انقلاب، نظام، دولت، جامعه، منطقه و دنیا) و ضرب آنها در مراتب چهارگانه مأثور «اسلام، ایمان، تقوا و یقین» بر لزوم بررسی در بیست و چهار ساحت، تأکید نمودند و با ضرب این اقسام در دو موقف خواص و عوام مواطن چهل و هشت مرتبهای را نتیجه گرفتند که باید مختصات و مشترکات هر یک رصد شود و الزامیات استخراج شود. اما از باب تعریف بالمثال، الزامیات مرتبهای به حکومت امام خمینی را اشاره نمودند و بیان کردند؛ «رأس حکومت امام از یک سو، سپس کارگزاران او از سوی وی و سپس توده مردم را درباره خوی کاخ نشینی در نظر بگیریم نسبت به امام و کارگزاران واجب مرتبهای است. اما نسبت به عموم مردم، کسب مال و زندگی اشرافی از راه حلال جایز است. امام و کارگزاران اعمالشان باید بر اساس رضوان الهی صورت بگیرد. ممکن است مردم از وظیفه رضوان غافل باشند و از ترس جهنم مثلا عبادت میکنند در واقع نسبت به اینها ترتب جایز است و میتوانند اهم که همان رضوان است را رعایت نکنند و به خاطر ترس از جهنم، امتثال کنند.»
ایشان در سیر مباحث خودشان پس از گذر از فقهالشریعه به فقهالاخلاق، پرداختند و فرمودند؛ «در سطح فقهالاخلاق که ناظر به کشف واقع است با رویکرد احتیاط، باید امر اهم را اخذ کنیم. بنابراین در مثالی که برای ترتب زده میشود در صورتی که فرد، ازاله نجاست نکند و نماز را بخواند، واجب است نمازش را اعاده کند. زیرا وظیفه او شکار واقع است و شارع امر اهم را متوجه ازاله نجاست کرده است و با وجود امر به اهم، مهم امر ندارد. پس احتیاط در بحث ترتب آن است که اساساً ترتب صحیح نیست و مهم امر ندارد. بر اساس روایات برای فرار از خطر و ایجاد مأمن یا باید مخلَص بود یا در مسیر مخلَصین قرار گرفت: الناس کلهم هالکون (در روایت هلکی) الا العالمون و العالمون کلهم هالکون الا العاملون و العاملون کلهم هالکون الا المخلصون و المخلِصون فی خطر عظیم.
مدیر گروه فقه اخلاق حکومتی لزوم اخذ سیر برتر برای کارگزاران سالک را چنین مطرح نمودند؛ «اگر بین دو سیر تزاحم شود مثلا: الف) سیری که منتج به مقام مخلَصین شود مانند اهل سلوک و فنا با ب) سیری که منتج شود به مقام مخلِصین. برای کارگزاران سالک که حق الطاعه را در مقام مولویت ذاتی دنبال می کنند و به درک بالایی از پازل ربوبیت رسیدهاند برای آنها سیر و انگیزهای جز تحصیل رضوان الهی کافی نیست و أخذ سیر پایینتر و مثلا رسیدن به بهشت جایز نخواهد بود. ترتب از وظیفه اهم به مهم صحیح نیست؛ اما مراتب پایینتر از آن و حداقلها که ژرفای رضوان الهی را درک نمیکنند، مربوط به مبتدئین است. مانند عوام و کسانی که تازه بالغ میشوند. ترتب در باره آنان جایز است به مهم نیز اگر بپردازند مجزی است، بنابراین باید عدهای در حکومت با مشرب سلوک پیش بروند و به عنوان کارگزار سالک و عدول مومنین ایفای نقش کنند.»
در ادامه حجت الاسلام و المسلمین مجتبی صانعی کرمانی به سؤالات حاضرین در وبینار پاسخ دادند که به محورهای اصلی آن به اختصار اشاره میرود:
سؤال: از حضرت داوود به نقل از قرآن مطلبی است که میفرماید؛ به من علم و جسم نیکو داده است. به نظر میرسد برای یک کارگزار همین معیارهای حداقلی کافی باشد؟
پاسخ: علاوه بر قوای مدیریت و جسمانی، تدین در مرتبه تقوا با یقین شرط است.
حجت الاسلام و المسلمین محسن دهمرده سؤال نمودند که چه راهکاری برای اجرای این قاعده در سطح حکومت وجود دارد؟
پاسخ: این مباحث باید منقح شود و ادله آن تبیین شود و به مسئولان ردههای مختلف به نحو سیر اخلاقی عرفانی مهارت ورزی معنوی القا شود.
سؤال: در این مسئله دو نظریه است؛ مشهور فقها، اسلام را برای همه میدانند و صفر تا صد احکام را برای همه واجب میدانند و افراد باید بجا بیاورند. مرتبهای وجود ندارد. نظریه دیگر مرتبهای بودن آن است. همانطور که پیامبر به صورت تدریجی احکام را واجب کرد، نسبت به مردم هم مرتبهای برخورد کنیم. اعمال این نظریه در سطح اجتماعی باعث به هم ریختن نظم و چند دستگی اجتماعی و تربیتی در احکام میشود.
پاسخ: بحث سر آن است حکومت اسلامی که کارگزارانش را میخواهد انتخاب کند، اولاً نباید از ایمان احساسی یا ایمان بدوی انتخاب کند. بلکه باید از اهل تقوا و یقین انتخاب کند و ثانیاً کارگزاران را به این سمت سوق دهد. بنابراین چند دستگی و به هم خوردن نظم، پیش نمیآید؛ چون نسبت به همه، أخذ مراتب بالاتر، واجب نیست.
سؤال: رابطه اخلاق کارگزار اسلامی نسبت به جامعه اسلامی باید چگونه باشد؟ آیا تقوا کافی است؟ رابطهاش با قشر فقیر چگونه است؟ این روابط نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
پاسخ: سیر کارگزار سالک بر حسب بقاء بالله است. وقتی کارگزار سالک پس از ارتباط شخصی با خدا و فنای بالله به جامعه برگردد، همه افراد را تجلی خداوند میبیند و روابطش را بر این محور اصلاح میکند.
دیدگاهی ثبت نشده است.
نظر کاربران