30 ژوئن 2020 / ساعت: 15:15
دکتر یوسفزاده، معاونت علمی مؤسسه عالی علوم انسانی جامعهالمصطفی العالمیه، قبل از ورود به بحث اصلی خود، به بیان چند مقدمه پرداختند:
مقدمه اول آنکه: سخن از رسانهشناسی و تحولات رسانهها، سخن از ارتباطات بهمعنای عام است؛ لذا هر کس در این زمینه قلم میزند، در حوزه ارتباطات تلاش میکند.
مقدمه دوم آنکه: ارتباطات مختص انسان نمیباشد، بلکه حیوانات در برخی موارد ارتباطاتشان بسیار پیچیده میباشد. اما تفاوت ارتباط انسان با حیوانات به سه نکته برمیگردد:
الف.ارتباطات انسانی بسیار متنوع و بیپایان است.
ب.انسان میتواند بینهایت تفسیر از ارتباطها داشته باشد، در حالیکه شکل ارتباطی حیوانات یکسان و یکنواخت میباشد.
ج.انسان در ارتباطاتش، از رسانه استفاده میکند. بنابراین قدرت خلاقیت در ارتباطاتش دارد.
ایشان ادامه داد، مقدمه سوم آن است که: بنا بر آنچه گذشت، رسانهشناسی بهنوعی انسانشناسی، مردمشناسی و تاریخشناسی است. به تعبیر دیگر رسانه چیزی جز برونریزی مافی الضمیر انسان نیست و رسانه کلام اوست. این همان مفهومی است که گویند: «رسانهها هر کدام امتداد یکی از اعضای انسانی هستند». لذا پیچیدگی رسانهها و ارتباطات امروزی بشر، نشان از تطور و پیچیدگی انسان امروزی است.
و مقدمه چهارم آن است که: دنیای انسانها به اندازهی گستره ارتباطی آنهاست و هر فرد به اندازه دامنه ارتباطات خود، دنیا را به شکلی معنا میکند. بنابراین انسان موجودی ارتباطی یعنی سراسر ربط است. اما معنا کردن این ربط و ارتباط سخت است؛ چون هیچ مابهازائی ندارد و ربط را نمیتوان در بیرون نشان داد در عین اینکه هر چه هست، مربوط است و این یک زاویه مهم در بررسی ارتباطات و رسانه میباشد که از آن عالَم و علوم را از این زاویه ببینیم: اگر همه چیز ربط است، پس همه چیز رسانه است بنابراین تمام عالم رسانه و به تعبیر دینی، آیه است. در نتیجه گریزی از مطالعه ارتباطات نیست.
حجهالاسلام یوسفزاده، در ادامه بررسی تاریخ مرسوم ارتباطات انسانی ابراز داشت: بخش زیادی از تاریخ ارتباطی بشر، در ابتدا در حد ارتباط حیوانی بوده است؛ بنابراین زبان بدن که با حیوانات مشترک است، بسیار مهم بوده است. اما بدلیل وجه تمایز انسان یعنی قدرت نطق و عقل، کم کم در نحوه ارتباط انسانها پیشرفت حاصل شد.
در نتیجه بشر به تدریج به نمادپردازی و خلق ابزار در زندگی دست زد و پایههای تمدن را گذاشت. ایشان در ادامه به این نکته توجه دادند که البته انسان به میزانی که خلق ابزار کرده است، خودش مقهور تحولات و فنون خودساخته نیز بوده است. تا آنجا که فضای سایبرنتیک امروزی بشر، قفس آهنین او شده است.
بنابراین از این دیدگاه، دلیل اصلی تحولات فرهنگی، فنآوری هر زمان بوده است در نتیجه مطالعه ارتباطات، مطالعه فنآوری و فرهنگ زمانه نیز هست.
در ادامه جلسه، این محقق حوزه ارتباطات، در تبیین سیر تطور ارتباطی انسان، اولین نقطه عطف در زندگی ارتباطی بشر را زبان شفاهی بیان کرده و افزود طبق تحقیقات رسمی، هزاران سال طول کشید تا بشر به زبان شفاهی دست یابد. از آنجا که تمدنها را میشود با فناوریهای ارتباطیاش مطالعه کرد و بهعنوان نمونه تفاوت تمدن روم با دیگر تمدنها، گفتاری بودن تمدن روم بوده است؛ اما باید توجه داشت که مهمترین محدودیت در ارتباطات شفاهی، امکان تحریف میباشد.
در بیان استاد یوسفزاده، تحول ارتباطی دوم در تاریخ بشر، اختراع الفبا بوده که پس از سالها تبدیل به خط شد که در تاریخ ثبت شده مرسوم، به حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد در یونان برمیگردد گرچه پیش از آن هم ملل دیگری از انواع خطوط هیروگلیف و تصویری و نوشتاری بهرههایی بردهاند که در تاریخنگاری مرسوم غرب مدنظر نیست. پس از اختراع خط، به تدریج «سواد» معنا پیدا کرد و در نتیجه طبقات اجتماعی جدید مسلط به نوشتن شکل گرفتند و از این زمان بود که تاریخ برای ما آغاز میشود؛ یعنی تا جایی که ثبت و ضبط ممکن شده است.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه اضافه کرد پس از اختراع کتاب و خط بهصورت گسترده بود امپراتوریهای بزرگ شکل گرفتند چون امپراتوری یعنی اینکه بهلحاظ جغرافیایی، بتوانی منطقه فرمانروایی خود را مشخص بکنی و این مهم با قدرت خط و کتابت بهتر انجام میگرفت.
نتیجه دیگری که بر این تحول مهم مترتب شد، این بود که بشر توانست سلسله نسلها و شجرهنامه خودش را تعیین و ثبت کند که از این به بعد، تاریخ و جمعیتشناسی، نزد انسانها بیشتر اهمیت یافت. همچنین برای اولین بار تعداد متولدین و آمار مرگ و میر و جمعیت شهرها ثبت شد. همچنین، از این به بعد بود که قشر الیت و نخبه توانست در حکومتها و تحولات فرهنگی نقش ایفا بکند چرا که نوشتن یک هنر بود.
ایشان در ادامه خاطر نشان کرد بهتدریج، فنآوریهای ارتباطی در زندگی بشر مشهود شد و تکنولوژی رابطه غیریت نسبت به انسان پیدا کرد. دکتر حسن یوسفزاده در توضیح این مطلب در ادامه انواع رابطه فناوری و انسان را بیان کردند:
ایشان در ادامه افزودند نقطه عطف دیگر در تاریخ ارتباطات انسانی، اختراع دستگاه چاپ در سال ۱۴۵۳م در آلمان بود که آغاز عصر کتابت و نقطه ثقل استفاده از قوه بینایی در ارتباطات بود. پس از این اختراع بسیار مهم، تحولات سریع و پرشتاب شد و امکان ارتباط و انتقال سریع پیام محقق شد. پس از آنکه دستگاه چاپ در جوامع فراگیر شد، امکان چاپ آثار مقدس همچون انجیل فراهم شده و این کتاب بواسطه شعار همه کشیشی مارتین لوتر، در دسترس همه قرار گرفت که موجب انقلاب لوتری شد.
نکته مهم دیگری که استاد یوسفزاده در ادامه بیان فرمودند، آن بود که «مدیا» به معنی رسانه، شبیه پیامبر و کشیش، واسطه در پیام است. قبل از پروتستانتیسم، مدیا به معنی میانجی به کسانی که بین خدا و مردم واسطه بودند، اشاره داشت. یعنی وسایط ارتباط جمعی نه وسایل؛ اما پس از آن ادعا شد که هر فرد، خود بدون هیچ واسطهای، با خدا ارتباط بگیرد. در نتیجه کنترل فرهنگ و تاریخ از دست کلیسا خارج شد. در این بخش استاد یوسفزاده تصریح کرد که اشتباه بسیاری از روشنفکران غربزده این است که تصور میکنند این تحول و سکولاریزه شدن در مسیحیت، سرنوشت محتوم جهان اسلام نیز هست! در حالی که در اسلام چنین واسطه و انحصار به شکل مسیحیاش وجود ندارد.بنابراین انحراف تاریخی پس از اختراع دستگاه چاپ شروع و در عصر رنسانس مسیر تاریخ مسیحیت عوض شد. نتیجه این تحول و انحراف، ظهور قشر جدید دانشمندان در مقابل کشیشها بود.
از نظر این استاد جامعهالمصطفی، تحول و نقطه عطف بعدی در تاریخ ارتباطات بشری، ظهور روزنامهها در همان حدود بود که بیشتر اخبار مربوط به جنگهای سی ساله میان کاتولیکها و پروتستانها در قرن ۱۷ را بیان میکرد. سپس، تحول مهم دیگر اختراع برق و دستگاه تلگراف بود که کنترل و فرمانرواییها را بسیار تسهیل و زمان معنای جدیدی یافت. نکته ای که در اینجا وجود دارد آن است که با تغییر در معنای زمان، در معرفت و در نتیجه مفاهیم و علوم ما نیز تغییرات شگرفی رخ میدهد.
ایشان در این بخش از سخنان خویش ابراز داشتند که تحول بعدی اختراع تلفن در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی بود. اتفاق شگرف این بود که میتوانستند بهصورت زنده صدای فرد دیگری را از مسافت دور بشنوند. بنابراین با این تحول، مکان نیز معنایش عوض شد؛ تا میرسیم به کشف امواج رادیویی در اواخر همان قرن در ایتالیا. ویژگی این عصر یعنی عصر الکترونی، سرعت بسیار بالای انتشار اطلاعات بود بطوری که رادیو محدودیت ارتباط را از بین برد و جمع بسیار کثیری را در ارتباط شریک کرد.
از نظر استاد یوسفزاده، پس از دوره مطبوعات دوباره عصر حاکمیت حس شنوایی بازگشت که موجب غلبه فرهنگ شفاهی است. اتفاقی که پس از عصر رادیو افتاد، ظهور «افکار عمومی» برای اولین بار بود. تا قبل از این امکان بسیج عمومی و کنترل افکار عمومی به این صورت وجود نداشت. لذا جنگ جهانی اول و دوم در عصر رادیو امکان وقوع داشت.
در بیان دکتر یوسفزاده، در واقع هیتلر را باید فرزند رادیو دانست و این از کارکردهای جامعهشناختی رسانههاست. چهره شدن افرادی همچون هیتلر، روزولت و چرچیل مدیون رادیو است. زیرا رادیو بود که آنها را به شهرت رساند و در مرکز توجهات قرار داد.
همچنین ایشان بیان کرد که از طرفی اختراع رادیو همزمان با انقلاب صنعتی و بیکاری و اوقات فراغت مردم بود. فراغت نیاز به فناوری جدیدی برای سرگرم کردن را ایجاد کرد. پس از رادیو در قرن بیستم وارد عصر تلوزیون میشویم که هم صدا هم تصویر و هم متن را وارد رسانه کرد.
در انتها دکتر یوسفزاده خاطر نشان کردند که هر تکنولوژی جدید، زاده تکنولوژی قبلی است و به نحوی، نیاز بشر با انواع اختراعات شکل میگیرد که ظاهراض دستاندرکاران دوره، بنا دارند در تداوم جلسات، مباحثی درباره ماهیتشناسی سینما و تلویزیون و ماهواره و فضای مجازی نیز با ارائه اساتید محترم دیگری، داشته باشند.
در انتهای جلسه پرسشهای حاضرین و اعضای مجازی دوره مطرح شد و استاد یوسفزاده به سؤالات حضار پاسخ داد. این جلسات پنجشنبهها و جمعهها با حضور سایر اساتید رسانه وفقه رسانه و فقه اجتماعی و حکومتی، ادامه خواهد داشت.
دیدگاهی ثبت نشده است.
نظر کاربران