19 جولای 2020 / ساعت: 10:55
در ابتدا حجتالاسلام «الیاس عارفی» دبیر علمی گروه «فقه اخلاق حکومتی» مؤسسه فتوح اندیشه، نظاموارۀ اخلاقیِ بدنۀ حاکمیت را، مسئله مهم روز برشمردند و بر لزوم توجه به سیستمی اخلاقمدار، جهت تشکیل دولت اسلامی تأکید نمودند.
سپس حجتالاسلام والمسلمین محمد عالمزادۀ نوری با بیان اینکه پنج مرحلۀ (انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی) در سطح جهانی، مورد تأکید مقام معظم رهبری است، بیان کردند: «ایستار فعلی، دولت اسلامی است و نیازمند تشکیلات مدیریتی اسلامی هستیم لذا باید نرمافزار حاکمیت اصلاح شود، باید از دانشها و دانشمندان کمک بگیریم. حال چگونه سیستم دولت اسلامی، اخلاقی شود؟ یعنی اخلاق اسلامی در آن تزریق شود. بنابراین ما نظامسازی دولت، با نگرۀ اخلاقی میخواهیم.»
ایشان در ادامه به تبیین اخلاق پرداختند و گفتند: «معتقد هستم اخلاق، امتداد ایمان و بندگی است؛ اخلاق، یک خط موازی با ایمان نیست؛ یک راه جدای از عبودیت نیست؛ جلوۀ عبودیت و مصداق تقواست؛ اخلاق، رسم بندگی پروردگار است؛ اخلاق، الگوی رقیبِ توحید و ایمان نیست؛ اخلاق، قاعدۀ موحّدزیستن و ایمانورزیدن است.»
عضو هیئت علمی «پژوهشکده اخلاق و معنویت»، در مقابل لفظ «سیستم»، لفظ «نظام»؛ و در مقابل لفظ «دولت»، لفظ «حاکمیت» را قرار دادند، تا با قوّۀ مجریه اشتباه نگردد؛ و لفظ «ایمانی» را جانشین لفظ «اسلامی» قرار دادند، تا الگوی روشنی تبیین گردد. سپس بیان کردند: «نظام دو معنا دارد: یک مورد نظام علمی، فکری، ذهنی، معرفتی است و دومین مورد، نظام عینی، اجرایی، مدیریتی، اجرایی است؛ نظام جمهوری اسلامی، نظامی عینی است، نه علمی؛ اما نظام اقتصاد اسلامی، هم علمی و هم عینی است. و نظام دولت اسلامی، چندین نظام در ذیل خود دارد: نظام اقتصادی مالی، نظام مدیریت، نظام تعلیم و تربیت، نظام روابط بینالملل، نظام قضایی حقوقی، نظام امنیتی و… .»
ایشان در ادامه، روش الگوی اخلاقی را چنین بیان کردند: «نمونههای متعددی از مدلسازی پیشوایان معصوم علیهمالسلام وجود دارد که با الغای خصوصیت از نمونههای جزئی و کشف قواعد کلّیِ حاکم بر آن، میتوان ارائه سیستم کرد. آنچه در مرحله دوم محقق شد، نظام کلّی حاکمیت بود، در مقسم و الگویی که توسط فقیهان نگارش شد؛ اما زیرشاخهها و خردهنظامات، هنوز اسلامی نشده است. دستگاه اجرایی و سازوکار مدیریتی باید مبتنی بر مبانی اخلاقی و ایمانی باشد؛ باید تضمین دهنده یا تأمینکنندۀ غایات و مقاصد اخلاقی باشد که حضور فقیهان اخلاقی را ضروری مینماید. مهمترین ارزش اخلاقی در قرآن و احادیث، ایمان و تقواست.»
سپس نکاتی در زمینۀ دانش نظامسازی پرداختند و بیان کردند: «نظامسازی اسلامی با صرف مطالعه آیات قرآن و مراجعه به احادیث اهلبیت علیهمالسلام حاصل نمیشود. دانش لازم برای نظامسازی، حاصل اجتهاد علمیِ محض و یک عملیاتِ اکتشافی و تلاشِ استنباطیِ صِرف، در متون دینی نیست؛ نظامسازی، عرصه اجتهاد عملی و تلاش عقلانی است که براساس مبانی دینی و بنیادهای فلسفی و با استفاده از دانشهای موجود، انجام میگیرد. نظامسازی گرچه از منابع دینی و علوم اسلامی مانند فقه و اخلاق و فلسفه یاری میجوید و بر آموزههای آن مبتنی است، اما عملیات ابداعی مستقلی است. مانند معماری که مستقیم از دانش مهندسی کشف نمیشود؛ اما بر دانش مهندسی استوار است. برخلاف دانش فقه که ماهیت استنباطی و تفهمی دارد، دانش نظامسازی اما عمدتاً از جنس طراحی و ابداع است. در نظامسازی، نوعی خلاقیت عملی، عقلانیت کارشناسی، تجربه عملیاتی، مهارت مدیریتی، آیندهنگری، و قدرت حل مسئله و پیشبینی مقتضیات و ملازمات، لازم است. نمیتوان انکار کرد که پارهای از نظامات دینی، نظامات دائمی و مدلهای توقیفی است که در همه شرایط و ادوار، پاسخگوی نیاز مؤمنان، و تسهیلکننده مسیر دینداری است. در اینجا فقیه، نظامیابی میکند، نه نظامسازی.»
همچنین در باب ماهیت نظامسازی بیان کردند: «نظامسازی، نوعی مهندسی اجتماعی و تصرّف در ساخت جامعه است. هدف از نظامسازی، بسترسازی برای اجرا، و آسانسازیِ فرآیندِ تحقّق است. نظامسازی، یک عملیات مدیریتی و راهبریِ وضع موجود، بهسوی مقصد مطلوب است.»
دیدگاهی ثبت نشده است.
نظر کاربران